اگر چه دل به پای عشق پا نیست

ولی یکدم ز کوی تو جدا نیست

چه سرّی خفته در قاموس چشمت

که معنادار تر از اِنّما نیست

عجب حرزیست بر لب های مستت

که بالادست آن بالله دعا نیست

بزن تیری به قلبم با نگاهت

مرا از جان فدا کردن اِبا نیست

مگردان رو، مچرخان چشم ارباب

دری بر من به جز کوی تو وا نیست

محل بگذار و منّت این گدا را 

کسی که با تو باشد بی بها نیست

به مشی ِ آرمانیّ ظهورت

خط سیری به غیر کربلا نیست

به جز این هیچ کهنه آرزویی

به قلب پاره ی خون خدا نیست :

بزن سیلی به دشمن ( قنفذ ) تا بداند

که یکدست تو مولا بی صدا نیست

 رضا دین پرور


نگاه منتظر


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه لباس زنانه و بچگانه گل پونه اجاره ماشین عروس اهل قلم چاپ ايران کهن رده ب - گروه المپیاد دبیرستان علامه حلی تهران دانشگاه تهران رشته مدیریت رفتار سازمانی گـــرگــــان رزيـــن رنگ صدفی